رابطه مدیریت دانش و نوآوری محصول
کارنیرو[1] (2000) نوآوری شامل تلاش برای جستجوی و کشف ،آزمایشگری و توسعه تکنولوژی های جدید ، محصولات جدید و خدمات ، فرایند های تولید جدید و ساختار های سازمانی جدید می باشد . نتیجه این تلاش ها و کوشش ها به نظر، ماده ای خام از صنعت اطلاعاتی می باشد . مدیران جدید آگاه هستند که اطلاعات نتیجه تکامل تدریجی دانش بوده و شبکه ای قوی بین کوشش های ذهنی و نوآوری های تکنولوژیکی در حال توسعه می باشد. تلاش های نوآورانه نتیجه مستقیم سرمایه گذاری در دانش و کارگران دارای دانش می باشد.دانش برای سازمان به تنهایی منبع مهمی نیست. دانش برای دانش نیست بلکه برای عمل و بهبود عملکرد مهم است ،به این ترتیب در قلب مدیریت دانش باید نوآوری را جستجو کرد زیرا مزیت رقابتی پایدار در نوآوری پنهان است، نوآوری دانش در عمل با دانش فعال است و همانطور که از دانش زاده می شود، تمام ویژگی های آنرا داراست ، در عین حال نوآوری از رکود دانش و راکد بودن آن جلوگیری می کند همچنین حرکت دانش در مسیر را، برای سازمان و جامعه به ارمغان میاورد . به این ترتیب امروزه نوآوری برای حیات سازمان ها در فضای تکنولوژیکی غالب قرن21 اامی است آنها برای ادامه حیات خود باید به طور مستمر نوآور باشند. تحقق این هدف مجدداٌ استقرار مدیریت دانش را به عنوان قابلیت اصلی سازمان اامی می کند( دهقان نجم ،1388 صص50-51) .
اولین گام در نوآوری محصول، تشکیل تیمی برای نوآوری محصول می باشد. تیم نوآوری محصول، در داخل واحد R&D تشکیل شده و وظیفه توسعه و نوآوری محصول جدید را برعهده خواهد داشت. عمده فعالیت بخش R&D در نوآوری محصول، به ایده سازی و تعیین راهبردهای محصول برمی گردد،تیم تشکیل شده، باید متشکل از افرادی با وظایف، دانش ها و توانایی های متنوعی باشد. بکارگیری تیم های چندوظیفه ای مستقیماً به اثربخشی کلی نوآوری محصول کمک می کند. همچنین تیم های منعطف با وظایف متقاطع، در توسعه فعالیتهای جدید موفق تر هستند چون دارای ترکیب دانشی جدید بوده و به سازمان ها قابلیت های جدیدی عرضه می کنند. این تیم ها توانایی حل مسأله را در هنگام بروز مشکل و موانع سر راه اجرا، افزایش می دهند. سازمان های با وظایف متقاطع و یکپارچه، پروژه های توسعه را زودتر و با تلاش کمتری نسبت به شرکت هایی که از لحاظ وظیفه ای مجزا هستند، انجام می دهند.(سلیمی و نصیری،1386).
نوناکا[2] (1995) سازمانهایی که قادرند دانش سرمایه های اجتماعی خود را بر انگیخته یا بهبود دهند بیشتر آماده مواجه با تغییرات سریع امروزی و نوآوری کردن در قلمرویی که تصمیم دارند برای رقابت سرمایه گذاری کنند می باشند. مدیران باید بدانند که مهارتهای منابع انسانی باعث پیشنهادات خلاقانه ، طرحهای متفاوت و فعالیت های تحقیقاتی برای ساخت نوآوری می شود ،با توجه به مدیریت دانش یک کارگر دانشی خلاق می تواند با مشکلی که به راه حل جدیدی نیاز دارد، موقعیتی که خواستار رویکردهای نوآورانه است ، و روابطی که در محیط پیچیده بازار باید پوشش داده شود ، مواجه شود. توسعه دانش در زمینه نوآوری های تکنولوژی به خصوص در فرایند کسب وکار و محصولات نوآورانه منبع قدرتمندی برای رقابت می باشد.موفقیت یک محصول نوآورانه به طور آشکار با فعالیت های تحقیقاتی و تغییرات موقعیتی در ارتباط می باشد.
از سوی دیگراین دو عامل به توسعه دانش و تلاش های نوآورانه کارگران و کارکنان دانشی سازمان وابسته می باشد (کارنیرو، 2000) .
پاربی تیلور[3] (2000) مدیریت دانش شامل کسب بصیرتها و تجربیات برای در دسترس ساختن و قابل استفاده ساختن آنها در هر زمان و هر مکانی که مورد نیاز هستند می باشد ، مدیریت دانش اجازه دسترسی آسان به تجربیات و دانش را فراهم می آورد . مدیریت دانش تصمیم گیری با کیفیت بالاتر را تایید کرده و اطمینان می دهد که ارزشها و مشارکت دارایی های ذهنی به اندازه کافی کارا بوده و باعث بهربرداری می شود ، اگر مدیریت دانش به صورت مثبت به وسیله نوآوری تحت تاثیر قرار گیرد ، سرمایه گذاری در توسعه دانش نو ممکن است شرکتها را به کسب و کار جدید در بازار سوق دهد، برای دستیابی به نتایج بهتر تلاش های نوآورانه باید با یک جهت گیری رقابتی ترکیب شود . این ترکیب به طور ضروری به سطح بالای دانش افراد و پایه تکنولوژی آنها وابسته است.
[1] . carneiro
[2]. Nonaka
[3]. Taylor Parbai
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
بررسی رابطه مدیریت دانش و نوآوری محصول در شرکت های صنعتی استان گیلان
درباره این سایت